نوروز و کویته
نیا نوروز که کویته شهر خون است - علم های محبت سرنگون
است
نیا نوروز که گل هایم نرویید - امید و خوش دلی هایم نرویید
گل و باغچه به خون و خاک رفتهر- از این جا زندگی ها
پاک رفته
دگر سفره و هفت سینی نباشد - برای عاشقی دینی نباشد
علم های سیاه شب گرفته - دل
عالم از این غم تب گرفته
علی آباد، حسین آباد، کرانی - دل پرخون و غم های نهانی
کجا می آیی ای نوروز اینجا
- در
این شب ها کجا بود روز اینجا
برو آنجا که آنجا روز باشد - تمام روز ها نوروز باشد
دگر اینجا زلیخایی نبینی - موسی،
صادق و لیلایی نبینی
ببین گهواره اش چه غم گرفته - خدا هم ما را
دست کم گرفته
گناهم این که مادر بودم اینجا - از آن بدتر سیاسر بودم اینجا
نیا نوروز گلاب شاد رفته - تمام
زندگی بر باد رفته
نیا نوروز که کویته شهر خون است - علم های محبت سرنگون
است
فرهاد زاهدی
|